مشاوره تحصیلی مبتنی بر شغل
مشاوره تحصیلی مبتنی بر شغل و کار آفرینی
کارآفرینی
کارآفرینی فرایند شناخت و دستیابی به فرصت هـا و شغل مناسب بـدون تـوجه به کمبود منابع موجود و خلق محصول یا خدمتی جـدید و ارزش آفـرینی از هیچ است.
هم چنـین مـیتـوان کارآفرینی را یک برنامه ریزی مهم اقتصادی و اجتماعی دانست کـه نیازمنـد ترکیبـی از اسـتعدادها، ظرفیت ها، و دانــش بـالاسـت افــراد کـارآفرین مـیتواننـد با مسـیر تحولات حرفه ای را بشناسند و نسبت به نیازهای جـدید آگـاهی یابنـد و در راسـتای ایجـاد شغل های جدیـد قـدم بردارنـد بنـابراین ، تأسیس شرکت نوپا شاخص بروز رفتار کارآفرینانه میباشد.
در دیدگـاه رفـتاری قـصد بـراین اسـت که با شناخت ویژگی های ذاتی و تقویت ویژگیهای رفـتاری کـارآفرینان بیش تری بـه جامعـه معرفی شود تا آهنگ رشد و پیشرفت جامعه تسـریع گردد.
براساس دیدگاه رفـتاری هـر رفـتار محصول فرایندی پیچیده است که متغیرهای زیادی بر آن اثر میگذارند.
کارآفرینی و ایجاد کـسب و کـار جـدید نیز از این قاعده پیروی میکند به همین دلیـل صاحب نظران مدل هایی در زمینه بروز رفتار کارآفرینانه طراحی کـردند. یکـی از این مـدل هـا مـدل فرای است .
مدل رفتاری فرای
از نظر فرای سه عامل در انگیزه کارآفرینان برای تاسیس یک شـرکت نـوپا دخالت دارند.
این سه عامل عبارتند از:
- متغیرهای مقدم یـا پیشـینه
- متغیرهـای تسـریع کننـده یـا حرکت دهـنده
- مـتغیرهـای تــوانبخش عامـل مقـدم بـا متغیرهـای زمینـه سـاز ارتبـاط دارد.ایـن موقعیت ها یا ویژگیها عواملی هستند که بـاعث مـیشوند فرد به گونه خود آگاه یا ناخودآگاه امکانـات کارآفرینی را مورد بررسی قرار دهد.
عـامل تـسریع کـننده حادثه یا موقعیتی است کـه بـه گونـه ویـژه عمل کارآفرینی را سرعت میبخشد. ایـن هـا حـوادث برجسـته زنــدگی هـسـتند و شـامل تحـولات شخصیتی، مالی یا حرفه ای در زندگی یک کارآفرین هستند که در تصمیم گیری های وی تـأثیرگـذار مـیباشند.
مـتغیرهای مقدم و تسریع کننـده انگیـزه بـالقوه کـارآفرینی را بـرای تاسـیس شـرکت یـا سرمایه گذاری مخاطره آمیز به وجـود مـی آورند. امـا این مساله به این معنی نیست که شرکت های نوپـا به گونه واقعی تـاسیس خـواهند شد. بـه عبـارت دیگـر برانگیختـه شـدن بـرای راه انـدازی تشـکیلات اقتصادی جدید بدین مفهوم نیست کـه شــروع آن تشـکیلات عاقلانـه یـا امکـان پـذیر اسـت .
فـرد کارآفرین تنها یکی از اجزای تشکیل دهنده شـرکت هـای نوپای کارآفرینانـه اسـت بنـابراین دو جـزء فرصت و مـنابع در تـصمیم گـیری برای تاسیس شرکت های نوپا حیاتی مـیباشـند و عـوامـل تـوانبخش نامیده میشوند.
پنج جزء اصلی مدل رفتاری فرای :
هم چنین فرای از ٥ جزء اصلی فرایند کارآفرینی شامل کارآفرین ، فـرصت ، ســاختار، منابع و استراتژیها صحبت کرده اسـت .
او کـارآفرین را فردی مـیداند کـه پس از ایجاد انگیزه تصمیم آگاهانه میگیرد تـا کـارجدیدی را آغاز کند، فرصت های بازار را شناسایی میکند، تصـمیم مـیگیـرد که فردی یا شـراکتی کـار خود را آغاز کند (تعیین ساختار)، مـنـابع را شناسـایی مـیکنـد و حمایـت سـرمایه گـذاران را جلب میکند، هدف های کـلی کـار، راهبردها، استراتژی ها وبرنامـه هـای تفصـیلی را اجرا و معین میکند.
همانطور که ملاحظه مـیشـود مــدل فـرای رفتـار یـک فـرد کـارآفرین را از اولـین مـرحلـه کـارآفرینی یعـنی ایجاد انگیزه و تـصمیم گـیری تا آخرین مرحله یعـنی ایجـاد کسب و کار جدیـد بـرای خود و دیگران به وضوح نشان میدهد. بدیهی است که تـوقـف در مـرحلـه مـانع از بـروز کـارآفرینی است . برای مـثال افـرادی که ایده هـای خـوبی بـرای ایجاد شغل دارنـد امــا جـرات اجـرا و ارائـه آنهـا را ندارند یا نمیتوانند راهبردها و استراتژیهای رسیدن به هدف را بدرستی مشخص کنند نمونـه ای از افـرادی هـستند که تمامی مولفه های رفتارکارآفرینانه را در رفـتارشـان بــروز نـمـیدهنـد و در نـتیجـه تـبدیل به یک فرد کـارآفرین نـمیشوند.
بعلاوه امروزه اختلاف نظر اولیه پژوهشگران درباره زاده شدن یا ساخته شدن کارآفرینان از بین رفته است و همگان مـیدانند کـه کـارآفرینی قابل آموزش است . در گذشته یکی از موارد عـمده اخـتلاف بـین پژوهـشگران کـارآفرینی شـناسایی منشاء رفتار کارآفرینانه بود.
جاکوب ویتز از راه مصاحبه با بیش از ٥٠٠ کارآفرین در طی سه سال به این نتیجه رسیده بود که ویژگیهای شخصیتی کارآفرینان بسیار مشابه یکدیگر است .
لذا نتیجه گـرفت که کارآفرینان با این صفت زاده میشوند و پرورش نمییابند. بعدها به این دیدگاه انتقاداتی وارد شد و پژوهشگران براساس مدل شاپی و بررسی تاثیر محیط نشان دادند که رفتار کارآفرینانه برنامه – ریزی شده و ارادی است . لذا برخلاف تصورات اولیه که گـمان مـیشد کارآفرینان بجای ساخته شدن متولد میشوند و ویژگیهای آنها به قدری نادر و ویژه است که در هر جایی یافت نمیشود امروزه مشخص شده که کارآفرینان به جای زاده شدن ساخته میشوند.
بـنابراین ، نـظریاتی درباره آموزش کارآفرینی مطرح شد. از جمله گس (Gasse) توصیه کرد که کارآفرینی در دبیرستان ها زمانی که امکان تعیین مسیر شغلی هنوز باز است آمـوزش داده شـود.
کنت (Kent) نحوه آموزش کارآفرینی را بـرای دانـش آموزان ابتدائی و متوسطه ضعیف دانست و به سه سطح آموزش کارآفرینی شامل برانگیختن کارآفرینان بالقوه (در سطح مدارس ابتدایی)، الهام بخشیدن به کارآفرینان باقوه (در سطح مـدارس مـتوسطه ) و آموزش مهارت های لازم بـرای کـارآفرینی (در سطح دانشگاه ) اشاره کرد.
چهار دسته اصلی از دوره های آموزش کارآفرینی تا سال ۱۹۹۰:
- آگاهی و جهت گیری به سوی کارآفرینی
- توسعه تاسیس شرکت ها
- رشد و بـقای کـارآفرینان و شرکت های کوچک
- و توسعه شیوه های جدید آموزش کارآفرینی
بنابراین ، میتوان نتیجه گرفت که ایجاد مولفه های رفتار کارآفرینانـه از راه آمـوزش اهمیـت بسزایی در بروز کارآفرینی دارد. منتهی علیرغم اهمیتی که آموزش کـارآفرینی در بــروز مولفـه هــای رفتار کارآفرینانه و در نتیجه ایجاد رفتار کارآفرینانه دارد در پژوهش هـای داخلـی و خـارجی کمتـر مورد توجه قرارگرفته است .
اثربخشی آموزش کارآفرینی را بر تغییر نگرش کارآفرینانه ، رفتار کارآفرینانه به گونه کلی و یا بر مولفه های شـناخت فـرصت های رفتار کارآفرینانه مورد بررسی قرارداده اند و از بررسی اثـر- بخشی آموزش کارآفرینی بـر ٥ مـولفه رفـتار کارآفرینانه یعنی تصمیم گیری، شناخت فرصت ها، تعیین ساختار، تامین منابع ، و تعیین راهبردها خودداری کـردند.
مساله مهم بعدی نقش مشاوره شغلی در آموزش کارآفرینی است که چنـدان مـورد تـوجه قرار نگرفته است در حـالیکه مـشاوره شغلی به عنوان سنگ بنای مشاوره ، تنوع روش ها، و امکان برگزاری جلسات گروهی می تواند یک شیوه جدید و مفید آموزش کارآفرینی باشـد.
در پژوهش های اندکی که محقق توانسته است در زمینـه بررسـی اثربخشـی روش هـای مشـاوره شغلی برای آموزش رفتار کارآفرینانه کارآفرینی پیدا کند نـیز تـنها برخـی از شـیوه هـا مثـل نظریه یادگیری اجتماعی کرامبولتز را برای آموزش کارآفرینی مورد توجه قرار داده انـد و از بکارگیری سایر روش ها بویژه روش های متناسب با فرهنـگ و آداب و رسـوم جامعـه ایرانـی خــودداری شــده اســـت کـــه از آن جملــه مــیتــوان بــه پــژوهش هــای مهرابــی رزوه اشاره کرد.
در حالی نتایج پـژوهش هـای صـیادی و همکـاران نشان داده که الگـوی چند محوری شفیع آبادی به عنوان یکی از روش های بـومی مـشاوره شغلی میتواند درتوانمند- سازی روان شناختی و آموزش مهارت های کارآفرینی موثر باشند
الگوی چند محوری شفیع آبادی
الگوی چند محوری شفیع آبادی که نگرشی رشدی و تکاملی به انتخاب شغل دارد می گوید انتخاب شغل فرایندی پویا و هدفمند در درون شیوه زنـدگی اسـت کـه تحت تأثیر خود پنداره ، ارضـای نـیازها و تـوان تصمیم گیری قرار میگیرد.
پویایی در انتخاب شغل به معنای تحرک، تغییر پذیری، خلاقیت و شادابی است و هدفمندی به معنای آن است که انسان از راه انـتخاب شـغل در صـدد است از احساس حقارت و وابستگی به دیگران رها شـود و احـساس برتری و استقلال کند.
خویشتن پنداره تصوری است که فرد بر مبنای تربیت خانوادگی، آموزش های خارج از منزل مثل مـدرسه و کـودکستان و روابـط با همسالان نسبت به جسم ، روان ، و ذهن خود پیدا میکند و براساس آن نگرش نسبت به خودش رفتار میکند که انتخاب شغل یکی از این رفتارها است .
همچنین یکی از دلایل انتخاب شغل ارضـای نـیازهای جـسمی، روانی و اجتماعی است و خود پنداره شغلی زمانی رشد خواهد کرد کـه بـا ارضای نیازها همراه باشد.
در نهایت برای انتخاب شغل به نیرویی خلاق و تصمیم ساز در فرد نیاز اسـت تـا هـمسو با خودپنداری او را برای تصمیم گیری و اقدام بموقع جهت رسیدن به اهدافش یاری کـند.
هـم چـنین در پژوهش های انجام شده از مقایسه دو روش مشاوره شغلی بویژه دو روش بومی و غیر بومی با یکدیگر بـرای آمـوزش کـارآفرینی خودداری شده است .
در بین نظریات خارجی به نظر میرسد نظریه محدودیت و سازش گاتفردسون از نـظر بـرخی مفاهیم تشابه زیادی با الگوی چند محوری شفیع آبادی و به دلیل تاکید بر نقش جـنسیت در انـتخاب شـغل تناسب بیش تری با فرهنگ ایرانی داشته باشد و مقایسه آن با الگوی چند محوری شـفیع آبـادی بتواند کاربرد و هم چنین تفاوت دو الگو را در آموزش کارآفرینی بهتر مشخص کند.
چگونگی رشد آرزوی شغلی در نظریه ی گاتفردسون
گاتفردسون بـه بـررسی چـگونگی رشد آرزوهای شغلی میپردازد .این نظریه چهار پیش فرض دارد:
١) فرایند رشد شغلی از دوران کودکی آغاز میگردد؛
٢) آرزوهای شـغلی کـوششی جهت بروز خویشتن پنداری است ؛
٣) رضایت شغلی به مقدار هماهنگی شغل بـا فـرد بـستگی دارد؛
٤) افراد قالب های فکری درباره مشاغل دارند که براساس آن به انتخاب شغل میپردازند.
گاتفردسون مـعتقد اسـت خـویشتن پنداری نگرش و باوری است که فرد نسبت به خودش دارد. خویشتن پنداری از عـوامل بـسیار مثل ظاهر، تواناییها، شخصیت ، جنسیت ، ارزش ها، و جایگاه فرد در جامعه تشکیل میشود.
او خویشتن پنداری را متشکل از خویشتن پنـداری اجـتماعی (ادراک نشات گرفته از تحصیلات ، پایگاه اجتماعی و جنسیت ) و خویشتن پنداری روان شناختی (ادراک نشات گرفته از ارزش هـا و عـوامل شخصی) میداند که اولی نقش تعیین کننده تـری نـسبت بـه دومی در انتخاب شغل دارد زیرا انتخاب شغل موجب مـیشود فـرد هویت اجتماعی بدست بیاورد.
نتیجه گیری :
در این مقاله به برسی نظریه های فرای ؛ الگوی چند محوری شفیع آبادی با نظریه ی محدودیت و سازش گاتفردسون در حوزه ی راهبردهای فراشناختی کنترل فکر و تاثیر مثبت آن بر افزایش مهارت تحصیلی ؛پیشرفت تحصیلی و بروز رفتاری کارآفرینانه در دانشجویان و دانش آموزان پرداخته شده است و لذا برخلاف تصورات اولیه که گـمان مـیشد کارآفرینان بجای ساخته شدن متولد میشوند و ویژگیهای آنها به قدری نادر و ویژه است که در هر جایی یافت نمیشود امروزه مشخص شده که کارآفرینان به جای زاده شدن ساخته میشوند
تنها کافیست در مسیری درست و هدفمند گام برداشت تا بتوانیم به بهینه ترین شکل ممکن به اهدافمون برسیم
منابع :
آدرس مقاله در پایگاه مجلات تخصصی نور: رهیافتی نو در مدیریت آموزشی بهار ۱۳۹۲ – شماره ۱۳ از صفحه ۱۹ تا ۳۲
بررسی اثربخشی دو دیدگاه مشاوره شغلی بر مولفه های رفتار کارآفرینانه
نویسنده : رحمت الله نورانی پور
نویسنده : کاترین فکری
نویسنده : عبدالله شفیع آبادی
نویسنده : قدسی احقر
AhmadpourDariani, M. (2007). Entrepreneurship. Tehran: Pardis. (in
persian)
Barani, SH., Zarafshani, K., Delangizan, S., and Hosseini Lorgani, M.
(۲۰۱۰). The influence of teaching entrepreneurship on the entrepreneurship
behavior of students of Payam Noor University- Kermanshah branch: the
entrepreneurship modeling approach, research and planning quarterly in higher
education, 16(3) , 85-105. (in persian)
Brown, D. (2003). Career information, Career counseling. and Career
development . N.Y: pearson sducation Inc.
Fekri, K., Shafiabady, E., Nooranipour, R., Ahghar, GH. (2011). Enabling
the family attending women through teaching entrepreneurship skills (by
designing job consultancy sessions based on Shafiabadi multi-centre pattern),
the national conference of family attending women, Shahid Beheshti University.
. (in persian)
Fry, L. F. (1993). Entrepreneurship a Approach . New York: West.
Galloway, L., Anderson, M., Brown, W &;amp; Wilson, L. (2005). Entreprise
skill for the economy. Education & Training Journal, 47(1) .
Gottfredson , L. S.(1981). circumscription and compromise: A
developmental Theory of occupational aspirations [monograph]. Journal of
Counseling Psychology , 28, 545-۵۷۹.
Idogho, P.O, et al. (2011). Entrepreneurship Education and Small-Scale
Business Management Skill Development among Students of Auchi
Polytechnic Auchi, Edo state, Nigeria. International Journal of Business and
Management, 6(3), 284-۲۸۸.
Jones, C., English, J. (2004). A Contemporary approach to
Entrepreneurship Education. Journal of Educational Training, 46(8-9) .
Liaghatdar, B.E., Abedi, M.J., & Jafarie, M. R. (2006). A Survey of
Entrepreneurship Capabilites of Isfahan University Students. Journal of Research
and Planning in Higher Education, 12 (۲), ۷۳-۹۰. (in persian)
Mehrabi Rezveh, F. (2006). Study of the Influence of job consultancy based
on social learning theory of Kramboltz on changing the attitude and
entrepreneurship behavior of job seekers of Esfahan city labor department.
master’s degree thesis, Allameh Tabatabaei University. (in persian)
Moshaf, H., Abedi, MR ., & Bahrami,F .(2005). the effectiveness of
counseling based on krumboltz’s social learning theory on
entrepreneurialattitude change . Journal of Modern Educational thought. 1 (4) ,
۴۹-۶۶٫ (in persian)
Oosterbeek, H, et al. (2010). The impact of entrepreneurship education on
entrepreneurship skills and motivation. Journal of European Economic Review,
۵۴, ۳, ۴۴۲-۴۵۴٫
Pardakhtchi, M. H and Shafizadeh, H. (2006). An introduction to
organizational entrepreneurship, Tehran: Arasbaran . (in persian)
Rezaie,M.H & Rahsepar, T.(2009). Examine how the characteristics of an
entrepreneurial Darab university students , Journal of a new approaches in the
educational Administration, 2(4),45-62. (in persian)
Saeidi Mehbadi, M., & Mohtadi, M. M. (2008). Effectiveness of
Entrepreneurship Education on the Entrepreneurial Behaviors. Development of
Entrepreneurship, 1(2), 57-73.
Sayadi, E., Shafiabady, E., and Karami, A.(2010). Compiling the
psychological capabilization program based on multi-center model of
Shafiabadi and comparing its efficacy with Tomas & Velthos cognitive model
among consultants of Rasht city high schools. The Consultancy Culture
Quarterly, (1) 1, 19-48.
Sexton, D.L., & Smilor, R.W. (1986). The Art and Science of
Entrepreneurship. Cambridge. MA: Ballinger Publishing company.
Shafiabadi,A.(1990).A Case for Psychology in Vocational Development.
The Journal of Humanities of the Islamic Repablic of Iran.2(1,2), 29-33.
Teimoori, R.V., Alagheband, E. (2008). comparison of the personality
characteristics among students of nonprofit and governmental boys high
schools in Karaj city, Master’s Degree Thesis, Allameh Tabatabaei University.
(in persian)
Timmons.J. (1990). New venture creation. Boston:IrwIN , Home Woo.
Zunker, V. G. (2006). Career counseling: a holistic approach. New York:
Thomson learning Inc